جدول جو
جدول جو

معنی فلک غلام - جستجوی لغت در جدول جو

فلک غلام
(فَ لَ غُ)
آنکه فلک غلام اوست:
رعد سپید مهرۀ شاه فلک غلام
بر بوقبیس لرزه زآوا برافکند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُ غُ)
دهی از دهستان کتول، بخش علی آباد، شهرستان گرگان. سکنۀ آن 100 تن. آب آن از قنات و محصول آن برنج و غلات و توتون و سیگار است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(فَ لَ کُلْ اُمْ مَ)
از القاب ابوکالیجار است. (یادداشت مؤلف). رجوع به ابوکالیجار و نیز رجوع به آثارالباقیۀ بیرونی ص 133 شود
لغت نامه دهخدا
(سِ زَ دَ / دِ)
آنچه مانند فلک حرکت کند. به کنایت، هرچه در مراتب بالا سیر کند. بلندمرتبه. فلک پیما:
گردد فلک ز حیرت حالش زمین نشین
گردد زمین ز سرعت رقصش فلک خرام.
خاقانی.
رجوع به فلک سیر شود
لغت نامه دهخدا
(مَ لِ کِ عَلْ لا)
کنایه از خدای دانا. خدای علیم. خدای تعالی: عزرائیل سلام ملک علام به سید عالم رساند و رسالت حق بگذراند. (قصص الانبیاء ص 244)
لغت نامه دهخدا